آدم گاهی وقتها اتفاقی برایش میافتد
آن اتفاق او را یاد صحنهای در فیلمی که دوستش می دارد میاندازد
او از روی علاقهٔ زیادش به فیلم و آن صحنه
و برای درک هرچه بیشتر آن
سعی میکند با دخالت کردن در اتفاق، که این کار اتفاق را از اتفاق بودنش خارج میکند
همهچیز را مطابق ِ میل خودش کند ...
این آدم فرصت ِ کمی دارد ...
این آدم ناگهان مثل بادکنکی که آن را بادِ باد کرده باشی
اما سرش را گره نزده باشی و از دستانت در رَود فکرش از دستش در می رود...
پیییییییسسسسسسسسسسسسسسس
.
.
.
متن از خودم
آن اتفاق او را یاد صحنهای در فیلمی که دوستش می دارد میاندازد
او از روی علاقهٔ زیادش به فیلم و آن صحنه
و برای درک هرچه بیشتر آن
سعی میکند با دخالت کردن در اتفاق، که این کار اتفاق را از اتفاق بودنش خارج میکند
همهچیز را مطابق ِ میل خودش کند ...
این آدم فرصت ِ کمی دارد ...
این آدم ناگهان مثل بادکنکی که آن را بادِ باد کرده باشی
اما سرش را گره نزده باشی و از دستانت در رَود فکرش از دستش در می رود...
پیییییییسسسسسسسسسسسسسسس
.
.
.
متن از خودم
۶ نظر:
love your imagination :x
dooste ohnarmandam...
:****
HONARMAND :D
ini ke gofti yani chiii? :D
"گاهی تصادفی اتفاقی می افتد، گاهی اتفاقی تصادفی می افتد."
اتفاق باید اتفاقی باشه، با دخالت دیگه اتفاق نمی شه! از دست می ره...
کاش فرصت هارو بشناسیم و با دو دستمون اونارو بچسبیم که اگه مثل اون بادکنک برن حسرتشئن تا ابد باهامون می مونن....:)
ارسال یک نظر