فقط گاهی وقت ها

Photo by me


صبح تو خواب بیداری سرمو تکیه داده بودم به شیشهٔ ماشین خیلی‌ خوابم میومد شب قبلش از دست یه پشهٔ مزاحم که هرکاری می‌کردم نمیتونستم بکشمش ده بار از خواب پریده بودم... تو راه دانشگاه بودم ...چشامو بسته بودم بد که سرعت ماشین کم شد ناخوداگاه
چشامو باز کردم دیدم یه دختر داره چیپس می‌خوره فکن ساعت ۷ صبح !! دوباره چشامو بستم محسن نامجو واسه خودش داشت میخوند:
یک روز به شیدایی......بر زلف تو آویزم.....
دوباره من میرفتم تو یه عالم دیگه...
دوباره که چشامو باز کردم زندان اوین
ودیدم...چقدر حال و هوای آهنگ با لحظه ها هم آهنگ بود...
‌ای وای..‌ای وای‌...ای وااااای
دوباره چشامو بستم .... رفتیم رفتیم رفتیم دوباره سرعت کم شد ...چشامو که باز کردم دیدم رسیدیم اونجایی که همیشه کارگرا وایمیسن کلهٔ سحر تا یکی‌ بیاد ببرتشون سر کار. اکثرنم رو دوپا نشسته بودن یا لبه جوب... بعضیا‌ام دونفری وایساده بودن کنارهم... ناراحتی‌ از چهرشون معلوم بود البته نه همشون...تیپشونم جالبه بعضیاشون خیلی‌ خوشتیپن انگار میخوان برن سر قرار ، جالبه و بعضی ها ام بر عکس ،و باز نامجو .....
وی خاطره‌ات پونز نوک تیز ته کف کفشم این سندل رسوایی این سندل رسوایی...
دیگه ترجیح دادم چشامو نبندم دیگه داشتیم میرسیدیم همه داشتن میرفتن... هر کس به طریقی...نمیدونم کی‌ کجا میرفت... فقط مشخص بود که داره میره...می شنیدم....
یک روز بصر گردم یک روز نظر گردم پانصد سر سر در گم ای وای ای وای ای وای....
دیگه پیاده شدم رفتم سر کلاس ، ۸ تا ۹ نشستیم واستاد گرامی‌ تشریف نیوردن ... و ما هم نرفته برگشتیم
خلاصه اینطوریاست
--------------------------------------------------------------------------------


یک روز دو چشمم خیس
یک روز دلم چون گیس آشفته و ریساریس بردار دگر بردار بردار به دارم زن



------------------------------------------------------------------------




خواهی تو اگر جونم
صد سینه سپر گردم خواهی تو اگر جونم محصول هنر گردم خواهی تو اگر جونم یک روز بصر گردم یک روز نظر گردم پانصد سر سر در گم ای وای ای وای ای وای ای وای

۱ نظر:

ناشناس گفت...

sam behet tabrik migam.be nazare man dg vaghteshe ke dastan nevisio shuru koni...



kasko;)