دیشب چه حس خوبی بود هنوز حسش باهامه
و چه اتفاقی و تصادفی، اتفاق افتاد
.
.
.
جاش خاص نبود، ولی نا آشنا بود. شخصش خاص بود ،ولی نا آشنا نبود.
دوچرخهای خاص ، عامل وصل ما شد.
در اون لحظهٔ خاص نا آشنا ، که کمی آشنا، کمی هم غیر خاص بود...
احساس کردم انتظارم دیگه به پایان رسیده
اصلا نمیخواستم تموم شه،اونم نمیخواست...
.
.
.
ولی... شد
و چه بد شد
و چه بدتر شد که فقط
.
.
.
یک خواب بود
متن از خودم
۱ نظر:
bavaram nemishe samin... yani to shaeram shodio ma khabar nadashti...afarin dokhtare golam...ziba bud
:-o
ارسال یک نظر