تنهایی


خسته شدم...دیگه بریدم...ادامش برام سخته...

-تنهایی؟

آره خوب،تنهام.

مگه چیه ؟؟؟

تا حالا آدم تنها ندیدی؟

-هههممم

پس دیدی !

میدونستم ...میدونستم....میدونستم که ، نه من اولین تنهام و نه تو اولین...اولین چی‌؟ ولش کن بابا

نکنه خودتم...خودتم تنهائی‌ ؟

-سکوت

واسه چی‌ همینجور زًل زدیو نگام میکنی‌ ؟

آدم ندیدی ؟

اگه تنهائی‌ حق داری خوب ، ندیدی دیگه ندیدی

حالا بیا بشین تا خسته نشدی

-آه

آه؟ توام خسته ای؟

-هههممم

از اولش حدس میزدم که تو یه خستهٔ ی تنهایی.

-ممم

نه .. نه.. تو...یه تنهای خسته ای؟

-ممم

نه...؟آها فهمیدم... تو از تنهایی خسته ای...تنهایی تنهایی تنهایی

-تنهائی‌

ولی‌ الان دیگه تنها نیستی‌

منم نیستم

.

.

و ‌ای کاش واقعیت داشت


متن از خودم

هیچ نظری موجود نیست: